- مغشی علیه
- بی هوش، کندذهن، کندفهم، در پزشکی آنکه در اثر داروی بیهوشی یا علت دیگر هوش و حواسش از کار افتاده باشد و احساس درد نکند
معنی مغشی علیه - جستجوی لغت در جدول جو
- مغشی علیه
- بیهوش
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بی هوش، کندذهن، کندفهم، در پزشکی آنکه در اثر داروی بیهوشی یا علت دیگر هوش و حواسش از کار افتاده باشد و احساس درد نکند
خوانده
کسی که جنایتی علیه او رخ شده
کسی که دعوی بر او اقامه شده، خوانده
خوانده پسیمار پاداومند کسی که دعوی بر او اقامه شود خوانده مقابل مدعی: پس اگر مدعی علیه انکار کند دعوی مدعی رالله . . مدعم فیه. حرف دوم از دو حرفی که در یکدیگر ادغام شوند
بیهوش شده